سه سال است هنوز خاطرات آن روز را در ذهنش مرور میکند؛ روزی که مأمورها به خانه ریختند و شوهرش را از پای بساط بلند کردند و بردند. با مقدار موادی که از خانه پیدا کردند، قاضی حکم کرد شوهرش باید چند سالی آب خنک بخورد! آب خنک خوردن شوهرش، اما باعث شده بود در تمام این سه سال یک آب خوش از گلوی او و فرزندانش پایین نرود. از نگاه سنگین همسایهها و هممحلیها که بگذریم، جور کردن دخل و خرج و مخارج خورد و خوراک و لباس و درس و مدرسه سه بچه قدونیمقد شوخی نبود؛ بچههایی که نمیتوانست همه جا دنبالشان برود و وقتی مردم درباره زندانیبودن پدرشان صحبت میکنند، گوششان را نگه دارد تا نشنوند چه میگویند و قداست پدر در نگاهشان بگذرد. پدری که هر چند معتاد، زندانی و خلافکار بود، اما باز هم پدر بود. در کنار اینها معتادانی که گاه و بیگاه در خانهشان سبز میشدند تا ببینند میتوانند جنسی تهیه کنند یا نه هم برایش دردسر بودند و هم نگرانش میکردند مبادا بچهها هم در مسیر پدر پا بگذارند. با تمام این مصیبتها، اما نه لیلا و نه سه فرزندش هیچ کدام مجرم و گناهکار نبودند، اما با مجازات شوهرش انگار آنها هم مجازات میشدند.
زندان و زندانیشدن مجرمها خیلی وقتها پایان راه نیست، بلکه آغازی برای بسیاری از چالشهاست. به همین خاطر است که نگاه پیشگیرانه در همه زمینهها و به خصوص در حوزه جرائم میتواند به مراتب کارایی بیشتری داشته باشد تا یک سیستم مجازات قوی! با تمام اینها، اما تا بوده همین بوده و برخی از افراد در مسیر خلاف و اشتباه میافتند و هم خودشان آسیب میبینند و هم به دیگران آسیب میرسانند. یکی از مهمترین گروههایی که در این وادی دچار آسیبهای جبرانناپذیر میشوند هم خانواده زندانیان هستند؛ خانوادههایی که خیلی وقتها تنها گناهشان این است که همسر یا فرزند یک فرد مجرم و خلافکار هستند، البته بخشی از زندانیان و مجرمان هم بابت جرائم غیرعمد یا جرائم مالی راهی زندان میشوند و لزوماً خلافکار یا کلاهبردار نیستند، اما با زندانی شدن آنها باز هم خانوادههایشان آسیب میبینند و به زحمت میافتند. خلاصهاش اینکه از هر زاویهای که به خانواده زندانیان نگاه کنید، درمییابید این گروه یکی از مهمترین اقشار و گروههای در معرض آسیبند و اگر حاکمیت و نهادهای حمایتی و گروههای مردمی هوایشان را نداشته باشند، همسر و فرزندان این افراد میتوانند در چرخه آسیبهای اجتماعی محو شوند و ناگزیر همان مسیری را طی کنند که پدر خانواده یا عضو بزهکار خانواده پیموده است.
نسبت سنی و جنسی زندانیان
پنجم خردادماه مصادف با روز نسیم مهر (روز ملی حمایت از خانواده زندانیان) درحالی گرامی داشته میشود که این خانوادهها در معرض انواع آسیبهای اجتماعی، فرهنگی، روانی و اقتصادی قرار دارند.
بدون تردید اکثریت قریب به اتفاق خانوادههای زندانیان را که هیچ نقشی در ارتکاب جرم ازسوی فرد بزهکار نداشتهاند، باید در زمره اولین قربانیان جرم و جنایت در جامعه به حساب آورد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته اکثر خانوادههای زندانیان، نیازمند حمایت مبرم هستند. گرچه نهادهای حمایتی در حد بضاعت خود به این خانوادهها خدمات ارائه میکنند، اما فقدان نظام جامع حمایتی و کمبود اعتبارات، شرایط دشواری را برای زندگی روزمره آنان به وجود آورده است، به نحوی که حتی در غالب موارد برای تأمین حداقل نیازها دچار بحرانهای جدی میشوند، در حالی که باید دغدغه این خانوادهها صرفاً حبس سرپرست خانواده باشد.
در صورت عدمحمایت از این خانوادهها شاهد رشد چشمگیر طلاق همسران زندانیان، ترک تحصیل فرزندان، ناهنجاریهای اجتماعی و روانی، گرایش اعضای خانواده به مشاغل کاذب و تکدیگری خواهیم بود و باید این زنگ خطر را به صدا درآورد که در آتیه باید شاهد ورود تعداد قابل توجهی از اعضای خانواده زندانیان به چرخه جرم باشیم.
از سوی دیگر برچسب زندان و زندانی نوعی نگرش منفی را برای همسران و فرزندان زندانیان در برخی مناطق به وجود آورده و تردیدهایی برای کمک به آنان ایجاد کرده است، در حالی که بر اساس آموزههای مؤکد اسلامی و با جستوجو در سیره عملی ائمه اطهار (ع) و اولیای عظام به خوبی میتوان دریافت که خانوادههای زندانیان از مصادیق بارز فقرا هستند که ضرورت حمایت از آنها بیش از سایر نیازمندان احساس میشود.
نسبت جنسی زندانیان زن و مرد نشان میدهد ۹۶درصد آنان را مردان تشکیل میدهند و نسبت سنی آنان نشان میدهد حدود ۷۳درصد در مقطع سنی ۱۹ تا ۳۹ سال هستند که سن کار و اشتغال محسوب میشود، هر چند ۲۶درصد دیگر بالای ۳۹ سال اغلب شاغلند و مسئولیت خانواده را بر عهده دارند. وجود ۷۳درصد زندانی در مقطع سنی از ۱۹ سال تا ۳۹ سال از منظر دیگر هم برای تحلیل آسیبهای خانواده مهم است، زیرا این سنین دوران باروری، فرزندآوری و اشباع عاطفی خانواده است و از این نظر آسیبهای واردشده اثرگذار و ویرانگرتر است.
سرپرست خانوارشدن زن با زندانیشدن مرد
بخشی از زنان سرپرست خانوار آسیبدیده کشورمان اغلب زنانی هستند که به نوعی با آسیبهای اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند؛ زنانی که هر کدامشان برای سرپرست خانوار شدن مسیر پر پیچ و خمی را طی کردهاند و قصهای دردناک و تراژیک دارند. یکی همسرش را از دست داده و دیگری از شوهر معتادش جدا شده است. گروهی از این زنان هم همانهایی هستند که شوهرانشان به دلایل جرائم غیرعمد یا حتی عمد به زندان افتادهاند و به یکباره باید بار سنگین مسئولیت اداره اقتصاد خانواده را به دوش بکشند. این گروه از زنان سرپرست خانوار، اما چالشهایشان فقط به مشکلات اقتصادی و اجتماعی بر عهده گرفتن مسئولیتهای خانواده محدود نمیشود بلکه آنها باید پتک قضاوتهای اجتماعی را که هر لحظه بر سرشان کوبیده میشود، تحمل کنند! زنهایی که بیشتر از هر گروه دیگری از زنان سرپرست خانوار باید حواسشان به فرزندانشان باشد چراکه ممکن است در چرخه آسیبهای اجتماعی ذوب شوند. خیلی وقتها ممکن است خانواده زندانیان هم در همان مسیر بیفتند که مردان آنها در آن مسیر حرکت میکردند؛ مسیری که انتهایش زندان یا حتی اتفاقاتی بدتر از اینهاست، به همین خاطر هم خانواده زندانیان مهم و نیازمند حمایت هستند؛ خانوادههایی که بیشتر از سایر افراد در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند و رها شدنشان میتواند موجب شود بسیاری از آسیبهای بالقوه به فعلیت دربیایند و فرزندان اعضای خانواده آنها در گرداب آسیب و جرائم اقتصادی و اجتماعی غوطهور شوند.
مجازاتی برای خانواده!
زندان به عنوان یکی از مجازاتهای اصلی در قوانین کیفری پذیرفته شده است. با وجود این بیشک اصلاح و تربیت مجرمان بدون توجه به ابعاد مختلف میسر نیست و بازگشت مجرم به اجتماع بدون توجه به خانواده مجرم و نقش آن جای سؤال دارد.
پژوهشی تحت عنوان بررسی تأثیر زندانی شدن بر خانواده زندانی که در سال ۱۳۷۹ از سوی دفتر آموزش و پژوهش سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی انجام شده است، نشان میدهد اگرچه بین هیچ یک از متغیرهای سابقه قضایی، نوع جرم و وضعیت مالی زندانی با گرایش به طلاق و فساد اخلاقی همسر زندانی رابطه معناداری وجود ندارد، اما بین سابقه قضایی زندانی و گرایش به جرم در خانواده زندانی رابطهای معنادار وجود دارد. همچنین بین جرم زندانی و میزان افسردگی همسر زندانی و بین سابقه قضایی و میزان انحراف اجتماعی همسر زندانی رابطه معنادار وجود دارد.
ضعف کنترلهای اجتماعی
نظریه کنترل اجتماعی در جامعهشناسی انحرافات مبحثی جدید در مطالعات اجتماعی است که به بررسی تأثیر زندان بر روابط خانواده و گرایش فرزندان به بزهکاری توجه دارد.
رویکرد کنترل اجتماعی، وقوع رفتارهای کجروانه را برحسب وجود ضعف در فرایند کنترل اجتماعی در جامعه و ناکارآمدی آن در هر دو بعد درونی و بیرونی تبیین میکند. براساس این رویکرد، هنگامی که کنترل اجتماعی به اندازه کافی قوت داشته باشد از وقوع کجرویها جلوگیری میشود، اما وقتی کنترلهای داخلی یا خارجی ضعیف یا از هم پاشیده باشد، رفتار کجروانه ظاهرمی شود.
برخی صاحبنظران بحث جامعهپذیری را با کنترل اجتماعی یکی میدانند و برخی مرحلهای از کنترل اجتماعی و بعضی هم فرایندهای مستقل را مکمل میدانند. یکی از پیامدهای زندان بر خانوادهها اخلال در فرایند جامعهپذیری فرزندان است.
در واقع پدیده زندان یکی از شاخصهای ضعف کنترل اجتماعی است و هر چه جمعیت زندانیان بیشتر باشد، کنترل اجتماعی ضعیفتر است. همچنین یکی از پیامدهای مهم محکومیت زندان، سست شدن کنترل اجتماعی بر فرزندان و همسران و به طور کلی خانواده زندانی است. اعتبار و انسجام نهاد خانواده، نظام روابط و مناسبات خانواده با فرسایش و آسیب مواجه میشود و پیامدهای منفی و آسیبزای ویژه خود را در پی دارد.
چالشهای خانوادههای زندانیان
طبق الگوی پارسونزی که چهار خردهنظام اصلی را برای نظام اجتماعی زندان بازمیشناسد، زندان مجموعهای از پیامدهای فردی و شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به همراه دارد. همه این پیامدها به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم بر خانواده زندانی تأثیر میگذارند. تحمیل فقر و کاهش درآمد خانواده، مشکلات شغلی برای زندانی پس از آزادی و نیز برای اعضای خانواده از جمله این چالشها هستند. همچنین در دوران حبس، خانواده زندانی نه فقط نانآور خود را از دست میدهند بلکه به دلیل چالشهایی که ممکن است در زندان برای فرد زندانی به وجود بیاید، اغلب خانوادههای زندانیان ناگزیرند ماهانه به فرد زندانی هزینههایی را پرداخت کنند که این میتواند بار سنگینی را بر دوش خانواده تحمیل کند چراکه اغلب خانوادههای زندانیان از طبقه ضعیف جامعه هستند. از آنجا که خانواده پایه اصلی جامعه است هم به طور مستقیم از زندانی شدن عضو خود تأثیر میپذیرد و هم بخشی از این تأثیرپذیری را خواهناخواه به جامعه منتقل میکند. بر این اساس در جامعهشناسی به خانواده زندانیان و به ویژه زندانیان مواد مخدر به عنوان قربانی نگاه میشود.
محققان نشان دادهاند زندان پیامدهای مختلفی بر خانواده و جامعه دارد و ممکن است موجب ازهمگسیختگی خانوادگی شود. براساس مطالعات تجربی احتمال آسیبپذیری خانواده زندانیان و استعداد جرمخیزی در خانوادههای کسانی که به دلیل بزهکاریهای اجتماعی زندانی شدهاند، زیاد است و میان ارتکاب جرم و وضعیت خانواده رابطه وجود دارد، اما اگر بخواهیم مهمترین مشکلات آنها را دستهبندی کنیم با موارد ذیل مواجه خواهیم بود.
مشکلات اقتصادی: از قبیل قطع شدن یا تقلیل منابع درآمدی خانوار، فقدان یا محدودیت فرصتهای شغلی برای همسر و فرزندان، ازبین رفتن پساندازهای پس خانواده، بازتاب مشکلات اقتصادی در معیشت، تغذیه و سایر نیازهای اولیه و ثانویه مربوط به رفاه خانواده و در نهایت تقلیل سطح رفاه و سلامت خانواده.
برچسبزنی و طرد اجتماعی: علاوه بر اینها خانواده زندانیان اغلب با احساس طرد شدن و برچسبزنی از سوی جامعه مواجهند که این مسئله اغلب در غیاب نهادهای حمایتی رخ میدهند. به میزانی که همبستگی و حمایت اجتماعی کاهش یابد احتمال ضداجتماعیشدن افراد افزایش مییابد. هر قدر نهادهای مدنی با کارکردهای حمایتی وجود داشته باشد و از خانواده زندانیان حمایت کند، احتمال شکلگیری پدیده ضداجتماعی شدن کمتر است.
افزایش احتمال طلاق: آمارها نشان میدهد میان مدت محکومیت و نوع جرم با احتمال طلاق رابطه زیادی وجود دارد. در تحقیقی که در هفت زندان بزرگ ایران با جامعه آماری ۲۴ هزار نفر دو بخش زنان و مردان انجام گرفته است، روابط رگرسیونی نشان میدهد مردان زندانی سابقهدار به احتمال بیشتر با تقاضای طلاق از سوی همسرانشان مواجه خواهند شد، البته با افزایش فرزندان و حمایتهای مددکاری امکان طلاق کاهش مییابد. به طور کلی ۲۰درصد از همسران مردان متأهل زندانی حداقل بار یک طلاق گرفتهاند.
خلأ عاطفی: عدمحضور سرپرست خانواده تنها از جنبه اقتصادی اهمیت ندارد، بلکه خلأ عاطفی ایجادشده گاهی از پیامدهای اقتصادی مهمتر به حساب میآید. دلیل این موضوع در مواردی است که خانواده از تمکن یا حمایت کافی دیگران برخوردار نبوده و در نتیجه اختلالات عاطفی که از جمله مسائل غیرمادی ویژه بهشمار میروند به وجود آمدهاند.
راهکارها
برای کاهش آسیبهای زندان هم برای خانوادههای زندانیان و هم برای خود افراد زندانی راهکارهایی در سطح خرد و کلان وجود دارد. حمایت از خانواده زندانیان و توانمندسازی آنها، فراهم کردن امکان اشتغال و کسب درآمد برای زندانیها از جمله موضوعاتی است که میتواند از تبعات زندان کم کند. مجازاتهای جایگزین حبس هم از جمله موارد دیگری است که به خصوص در سالهای اخیر مورد توجه قوه قضائیه قرار گرفته است و علاوه بر بازدارندگی و نقش تنبیهی، میتواند از تبعات زندانی شدن برای خانواده زندانیان بکاهد و چالشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن را کم کند.
خانواده زندانيان زير چتر حمايت كميته امداد
حسين خدرويسي
كميته امداد ۳۴هزارو۸۶۲ خانواده زندانيان نيازمند را تحت حمايت دارد. اين تعداد خانوار حدود ۹۲هزار نفر را شامل ميشود كه در طول دوره محكوميت سرپرست خانوار، از خدمات كميته امداد بهرهمند ميشوند. آموزشهاي مهارتي و كسب و كار، تأمين اجاره و وديعه مسكن، تأمين لوازم ضروري زندگي، احداث و خريد مسكن، هزينه تحصيل دانشآموزان و تأمين جهيزيه نوعروسان از جمله خدمات كميته امداد به خانوادههاي زندانيان نيازمند است. بر اساس تفاهمنامه با سازمان زندانها، خدمات ارائه شده به خانواده زندانيان تا سه ماه پس از آزادي تداوم مييابد تا سرپرست خانواده در اين مدت با آرامش به دنبال كسب و كار و تأمين خانواده خود برود. با توجه به تفاهمنامه منعقد با سازمان زندان و اقدامات تأميني و نظر به رسالت و اهداف امداد نسبت به رسيدگي به وضعيت نيازمندان واجد شرايط، خانوادههايي كه سرپرست آنان در زندان به سر ميبرند و طبق دستورالعمل پذيرش و خدمات مددكاري امداد شرايط حمايت را دارند با معرفي از سوي انجمن مددكاري زندانها تحت پوشش قرار ميگيرند. معيارهاي اصلي تحت حمايت قرار گرفتن خانوادههاي زندانيان اين است كه سرپرست آنها در زندان به سر ببرد و خانواده آنها در وضعيت اقتصادي مناسبي قرار نداشته باشند. اين خانوادهها طبق شرايط دستورالعمل پذيرش و مددكاري و تأييد نيازمندي آنان از سوی مددكار مربوط، تحت حمايت امداد قرار ميگيرند. در صورتي كه خانواده زنداني شرايط حمايتي امداد را داشته باشند برخي به صورت خدمات تك و چندخدمتي از خدمات امداد مانند وام، لوازم ضروري زندگي، وامهاي اشتغال و توانمندسازي و غيره را دريافت ميكنند و در صورتي كه از بعد اقتصادي نيز نياز به حمايت داشته باشند، مستمري كمك معيشت نيز براي آنها برقرار ميشود ،خانوادهها در صورت تمايل و دارا بودن شرايط اشتغال همانند ساير مددجويان به حوزه اشتغال جهت آموزش كاريابي و مشاغل خانگي معرفي میشوند و ميتوانند از اين خدمات به جهت توانمندسازي و اشتغال خانواده استفاده كنند.